صفحه شخصی جعفر زینت بخش

دانشجوی دکتری مدیریت دولتی گرایش Public Policy دانشگاه تربیت مدرس

صفحه شخصی جعفر زینت بخش

دانشجوی دکتری مدیریت دولتی گرایش Public Policy دانشگاه تربیت مدرس

الامام الانیس الرفیق، و الوالد الشفیق، و الأخ الشقیق، و الام البرة بالولد الصغیر و مفزع العباد فی الداهیة النآد...: . 

امام مونسی است غمگسار، و پدری است مهربان، و برادری است مهربان و (در مهربانی مانند) مادری است نیک ‏رفتار نسبت به فرزند خردسال، و او پناه مردمان است به هنگام پیش‏آمدهای ناگوار... 

رابطه‏ ی امام با امت، نقش بسیار مهمی در شکل دادن به مسائل مالی و حل مشکلات اقتصادی دارد. رابطه اگر اسلامی باشد - چنان‏که امام رضا «علیه‏ السلام» در گفتگو با مأمون ترسیم کرده‏اند - دولت از مردم فاصله ندارد، و خبر هر نوع انحراف و ظلمی از هر کس، در اسرع وقت به او می‏رسد، و او چاره می‏اندیشد و ظلم را برطرف می‏سازد.

از دیدگاه امام رضا «علیه ‏السلام»، حاکم باید چنین باشد که همگان بویژه طبقات محروم، بتوانند - به معنای واقعی - به او دست یابند و خواسته ‏ی خود را برای او بازگو کنند. در این حدیث که از آن امام بزرگ آوردیم، آرمانی‏ترین شکل رابطه ‏ی دولت و مردم به نمایش گذاشته شده است. امام با بکار بردن واژه ‏های «انیس» و «رفیق» نزدیکی و انس با مردم و در دسترس بودن را مطرح ساخته است. مردم ‏دوستی امام با تعبیرهای «پدر مهربان» و «برادر شفیق»، مشخص شده است، بلکه از این فراتر رفته زمامدار را در جامعه‏ی اسلامی، چون مادر مهربان نسبت به کودک خردسال، معرفی کرده است.  

 

منابع: عیون اخبار الرضا(ع)

        مسند الامام رضا (ع)

یا امام الرئوف ع

  • جعفر زینت بخش

بهلول ها در سازمان های دولتی!

جعفر زینت بخش | دوشنبه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۰، ۰۱:۰۵ ب.ظ

کم کاری اجباری نخبگان در سازمان های عمومی

بهلول ها در سازمان های دولتی

در بحبوحه انقلاب صنعتی و جایگزینی نیروی ماشین به جای نیروی انسان، فردریک تیلور در سال 1881 مفهوم علم و دانش را در ارتباط با مطالعه کار، تجزیه و تحلیل و مهندسی شغل بکار برد و بدین ترتیب مدیریت علمی را بنا نهاد. یکی از مفاهیمی که او مطرح ساخت مفهومی تحت عنوان کم کاری بود. از دیدگاه او محدود ساختن نتیجه و برون داد در مراکز تولید، یک هنجار یا نرم محسوب می شود که وی این پدیده را کم کاری نامید و بعدها این پدیده را به کم کاری طبیعی و کم کاری سیستماتیک طبقه بندی کرد (تیلور؛1911). پس از آن نیز اندیشمندان دیگری همچون جاج و چندلر به عوامل مختلف بروز پدیده کم کاری پرداختند (دانایی فرد و همکاران؛ 1395).

این در حالیست که تبیین پدیده کم کاری و شرح و بسط و علت یابی آن توسط تیلور و دیگر اندیشمندان علم مدیریت و سازمان، در عصر صنعتی شدن و شرکت ها و سازمان هایی بود که با شرایط و مقتضیات آن زمان کار می کردند. سازمان هایی که غالباً از نیروی کار دارای سطح پایین و برای امور تکراری و با پیچیدگی کم یا متوسط استفاده می کردند. به دیگر سخن با ظهور عصر اطلاعات و ارتباطات و در آستانه انقلاب هوش مصنوعی ماهیت سازمان ها نیز تغییرات اساس کرده است و بخش قابل توجهی از کارکنان این سازمان های متحول شده را افراد توانمند و نخبه تشکیل می دهند که از آن ها به عنوان سرمایه های انسانی یاد می شود. این نخبگان دارای توانایی ها و تخصص هایی هستند که با ترکیب با تجربه، دانشی ناب برای ادامه حیات و پیشرفت و نیل به اهداف سازمان را فراهم می نماید. چنین سرمایه هایی که از الزامات راهبردی سازمان های عصر حاضر هستند، نیازمند تعاملات جدید و دانش به روز برای مدیریت کارآمد و اثربخش می باشند.

همچنین ذکر این نکته حائز اهمیت است که در کشور های در حال توسعه، اغلب نظام اداری و سازمان های عمومی تحت سیطره خط مشی های سیاسی، سیاست زده شده اند بطوریکه در آن ها شاهد پدیده جابجایی مدیران به جای چرخش نخبگان (دانایی فرد و الوانی؛ 1386) در سطوح مدیریتی هستیم. در چنین وضعی مدیران سیاسی که اغلب با تخصص و دانش حرفه ای سازمان تحت امر خود بیگانه بوده و نسبت به کارکنان نخبه سازمان به لحاظ دانش حرفه ای در سطوح پایین تری قراردارند، بر مسند مدیریت و تصمیم گیری سازمان تکیه می زنند. در این هنگام ممکن است عملکرد درخشان نخبگان سازمانی جایگاه و منافع مدیران سیاسی سازمان را تحت الشعاع قرار داده و این سوال را در ذهن دیگران متبادر سازد که چرا در حضور چنین نخبگانی، فردی غیر متخصص در سازمانی حرفه ای به ریاست و مدیریت گرفته شده است؟. در این وضعیت ممکن است شاهد درخواست عامدانه مدیران سیاسی از نخبگان سازمانی مبنی بر عدم استفاده از دانش و تخصص حرفه ای خود باشیم. این پدیده دردناک در واقع نوعی سرکوب خاموش نخبگان برای حفظ منافع فردی در سازمانی عمومی است که ممکن است در طیفی از طرق مختلف، از تهمت ها و پاپوش های سازمانی گرفته تا تهدید و اعمال خشونت، صورت پذیرد. عکس العمل نخبگان سازمان نیز غالباً در دو شکل ترک کار که در واقع اخراج مغزها از سازمان می باشد و مفهومی تحت عنوان "کم کاری اجباری" نخبگان می باشد.

 

در واقع پدیده کم کاری اجباری نوع جدیدی از کم کاری است که با انواع دیگر آن چند تفاوت اساسی دارد. اول اینکه این نوع نوظهور از کم کاری عمدتاً در کارکنان نخبه با سطح توانمندی و دانش حرفه ای بالا ظهور و بروز پیدا می کند و همچنین تفاوت اساسی دیگر آن این است که خواستگاه این نوع کم کاری فرد نیست. به دیگر سخن تمایلات مدیران و بالادستان سیاسی مبنی بر عدم فعالیت سازنده در سازمان به جای تمایلات کارکنان، منشاء کم کاری اجباری می باشد. همانطور که توضیح داده شد در این حالت از کم کاری از کارکنان خواسته می شود که به انزوا رفته و از بروز توانمندی ها و تخصص های حرفه ای خود در سازمان خودداری نمایند.

با وجود این که پدیده کم کاری اجباری در عصر حاضر شایع شده است، در گذشته و به شکل محدودتر نیز مسبوق به سابقه بوده و می توان از بهلول به عنوان نمونه ای از کم کاری اجباری نام برد. بهلول یا بهلول مجنون کوفی یا ابو وهیب بن عمرو صیرفی کوفی از دانشمندان و فرهیختگان سده دوم هجری و از شاگردان امام صادق (ع) بوده است (دانشنامه اسلام Buhlūldānā) که به دلیل حفظ جان و دین خود از دست حاکمان زمان، مجبور به تمسک به نوع خاصی از کم کاری اجباری در قالب جنون و کتمان نخبگی خود بوده است. همچنین در نظریه پردازی در قلمرو مدیریت عمومی نیز از استعاره ها برای توصیف و تبیین رفتار سازمان های عمومی استفاده می شود (دانایی فرد و الوانی؛ 1386). لذا استعاره "بهلول" می تواند گویای حال این قشر در سازمان های عمومی در عصر حاضر و پدیده کم کاری اجباری باشد.

 

جعفر زینت بخش

  • جعفر زینت بخش

دو بال برای پرواز موفق از رؤیای کودکی به واقعیت اجتماع بزرگسالی

جعفر زینت بخش | پنجشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۰، ۰۶:۴۴ ب.ظ

دو بال برای پرواز موفق از رؤیای کودکی به واقعیت اجتماع بزرگسالی

دو بال برای پرواز موفق از رؤیای کودکی به واقعیت اجتماع بزرگسالی
 
 همانند بسیاری از کودکان، احتمالاً شما نیز در دوره کودکی برای آینده و بزرگسالی خود، شغلی را رویاپردازی نموده اید و از آنجا که غالباً خلبانی در صدر فهرست مشاغل محبوب کودکان می باشد، به احتمال زیاد، انتخاب شما نیز چیزی جز این نبوده است. اما آیا تاکنون اندیشیده اید چرا اکثر کودکان دوست دارند خلبان شوند؟ به راستی چه تصوری از پرواز در ذهن کودکی مان نقش بسته که عاشقانه به دنبال راندن مَرکب آن هستیم؟ 
کودکی فصل رؤیاپردازی است و تصور یک کودک از آینده شکلی فانتزی و انیمیشنی دارد. همه ما در کودکی مان در آسمان خیال پرواز می کردیم و از فراز سرزمین های آرزو می گذشتیم و به همه آن ها سرک می کشیدیم. در حقیقت این تنها کاری بود که به آن علاقه داشتیم، راندن مَرکب پرواز.
 اما در اوج و به یک باره سقوط می کنیم! با گذر سال ها و ورود به دوره جوانی و عرصه اجتماع، به یک باره شاهد سقوط هزاران و شاید میلیون ها خلبان هستیم که نمی توانند از آسمان رؤیای کودکی به واقعیت بزرگسالی به سلامت گذر کنند.  
در بسیاری از این افراد که خانواده شان شرایط تأمین مالی و یا نفوذ کافی برای بند کردن دست فرزند خود را ندارند (نه پول دارند و نه پارتی!) خلبانی هواپیما به یک باره به راندن موتورسیکلت پیک رستوران تبدیل می شود.! آری، کودکی که تا چندی پیش حتی حاضر نبود ارتفاع پرواز خود را کم کند حالا با سر به زمین خورده...! در سن 20 سالگی در حالی که نه مهارتی دارد و نه تخصصی و نه سواد کافی برای ورود به عرصه تولید و کار، ناچار به انجام اموری می شود که فاصله زیادی با رؤیاهای کودکانه اش دارند. 
 ترکیب این ضربه مهلک حاصل از سقوط آرزوها با پایین بودن شأن و منزلت اجتماعی شغل جدیدش در دنیای واقعی، سم شکنده ای را می سازد تا نسل آینده ساز ما با صدای بلند بگوید: من باختم!  ترکیب این ضربه مهلک حاصل از سقوط آرزوها با پایین بودن شأن و منزلت اجتماعی شغل جدیدش در دنیای واقعی، سم شکنده ای را می سازد تا نسل آینده ساز ما با خود بگوید که من باختم! و در سرازیری قهقرای زندگی، سقوط آزاد کند...!
اینجاست که این تازه جوانِ شکست خورده و سقوط کرده و بدون احترام و منزلت اجتماعی، در حالی که هیچ آینده روشنی را پیش روی خود متصور نیست، پله های نابودی و تباهی را چندتا یکی طی  می کند و انحطاط اخلاقی و عقده های روانی و... او را از بزرگترین سرمایه اجتماع تبدیل به بزرگترین معضل اجتماع می کند.  
برای جلوگیری از وقوع این فرآیند نامبارک که متاسفانه مستمراً در حال تکرار است، خط مشی گذاران نظام تعلیم و تربیت ، مسئولین مدارس، معلمان آگاه و پدران و مادران دلسوز باید دوبال را برای جلوگیری از سقوط فرزندان ایران و پرواز موفق به دنیای واقعی فراهم سازند: 
 
1- تأمین و تقویت نیروی محرکه هواپیما:  
شامل هدایت تحصیلی درست و ایجاد انگیزه مناسب برای ادامه تحصیل و کسب دانش و مهارت و تخصص لازم برای ورود به اجتماع که این امر از دوران پیش از دبستان شروع می شود (بزودی مطلبی تحت عنوان: "مهدهای کودک؛ سم های مهلک" را منتشر خواهم کرد) و تا دانشگاه ادامه می یابد تا خروجی این سیستم عریض و طویل فردی توانمند، با اعتماد به نفس، با انگیزه و متفکر باشد تا بتواند ضمن بهره مندی از #ذهنیت_برنده باری از جامعه را به دوش بکشد و برای خود احترام و منزلت اجتماعی و درآمد حلال بیافریند. 

2- تأمین و تقویت ترمز هواپیما (!) :  
 تقویت بنیان اعتقادی افراد که این نیز از سنین کودکی شروع می شود. تربیت انسانی که خود را در مرزها و قیود اخلاق بداند برای جامعه از آب حیات واجب تر است. یادمان نرود تقویت موتور و نیروی محرکه هواپیما وقتی که سازوکار کنترل و ترمز آن مهیا نباشد صرفاً بر شدت صدمات و تلفات می افزاید. پس سازوکار نظام تعلیم و تربیت ایران باید آغشته به خط مشی هایی باشد که اعتقادات بنیادین فرزندان وطن را به بهترین شکل تقویت نموده تا به امید خداوند متعال نسل آینده ساز ایران عزیزمان به سلامت از رؤیای کودکی به واقعیت اجتماع بزرگسالی پرواز کند و به سلامت بر بستر کار و تلاش و سازندگی و آبادانی میهن فرود آید. 
 
جعفر زینت بخش 
فروردین 1400

 

  • جعفر زینت بخش

لطفا" یک نرم افزار مسیریاب روی خود نصب کنید!

جعفر زینت بخش | پنجشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۰، ۰۶:۴۴ ب.ظ

 

 

لطفا

 

لطفا" یک نرم افزار مسیریاب روی خود نصب کنید!

نرم افزارهای کاربردی مسیریاب ویژگی های خوبی دارند که یکی از آن ها بسیار جالب و البته آموزنده است.
شاید برای شما پیش آمده که هنگام استفاده از این نرم افزارها، سهوا" از مسیر تعیین شده خارج شده باشید و یا خیابان پیش رو مسدود شده و شما مجبور شده باشید از مسیر تعیین شده توسط این نرم افزارها تخطی کرده و به مسیری دیگر منحرف شوید. در این هنگام عکس العمل نرم افزار مسیریاب چیست؟!


تعیین مسیر جایگزین...!
 

اگر ده ها بار نیز تعمدا" از مسیر تعیین شده منحرف شوید باز هم نرم افزار همین کار را تکرار میکند... 


تعیین مسیر جایگزین...!

 

در زندگی هر یک از ما بارها پیش آمده که موانع عظیمی از مشکلات مسیرمان را می بندند و یا لحظه ای غفلت باعث می شود از مسیری که در آن هستیم منحرف شویم. در این هنگام عکس العمل ما چیست؟!
متاسفانه بسیاری را می شناسم که در این وضعیت از راه خود کنار می کشند و می گویند

پایان سفر!

 

پس عاجزانه از رفقای خوب خودم مخصوصاً جوانان خواهش می کنم خود را به ذهنیت برنده تجهیز کنند که یکی از کارکردهای ذهنیت برنده همین قابلیت تعیین مسیر جایگزین (حتی برای هزار بار) می باشد.

 

جعفر زینت بخش

فروردین 1400

  • جعفر زینت بخش